مقدمهمرگ واژه ای آشنا برای همگان است؛ چرا که Gکُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتF؛[1] «هر کس مرگ را می چشد.» و جز خدای متعال همه زندگان خواهند مرد. مرگ یا اجل بر دو قسم است: 1. اجل مسمی یا اجل طبیعی که به آن اجل محتوم (حتمی) نیز گفته می شود. ویژگی آن، این است که نه ساعتی می شود آن را به تأخیر انداخت و نه ساعتی جلوتر می افتد؛ چنان که در آیه 34 سوره اعراف می خوانیم: Gوَلِکُلِ ّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَF؛ «برای هر قوم و جمعیتی، سرآمد و زمان (معینی) است و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می کنند و نه بر آن پیشی می گیرند.» 2. اجل معلق و مبهم یا مرگ زودرس که بدان اجل غیرمحتوم نیز می گویند. این نوع اجل، به دلایلی ممکن است مدتی مقدم یا مؤخر شود. باید توجه داشت که هر دو اجل از ناحیه خدا تعیین می شود؛ ولی یکی به طور مطلق و دیگری به صورت مشروط و معلّق. ممکن است برای بسیاری از موجودات، موانعی ایجاد شود که آنها را از رسیدن به حداکثر عمر طبیعی باز دارد؛ مثل چراغ نفت سوز که با توجه به مخزن نفت آن ممکن است تا بیست ساعت، استعداد روشنایی را داشته باشد؛ اما به علت وزش شدید باد یا ریزش باران و یا مراقبت نشدن از آن، عمرش کوتاه شود. انسان نیز ممکن است بر اثر سوء تغذیه یا ابتلا به انواع اعتیاد یا خودکشی و یا ارتکاب گناه، بسیار زودتر از مدت طبیعی خویش بمیرد. امام صادق(ع) می فرماید: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالْآجال؛[2] آنها که با گناهان می میرند بیش ترند از کسانی که با مرگهای طبیعی می میرند.» همچنین فرمود: «یَعِیشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَکْثَرَ مِمَّا یَعِیشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ یَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَکْثَرَ مِمَّا یَمُوتُونَ بِآجَالِهِمْ؛[3] مردم با احسان [و کارهای نیک] خود بیش تر از آن زندگی می کنند که با عمرشان [که مقدّر شده است]؛ و با گناهانشان بیش تر می میرند تا [تمام شدن] عمرشان [که مقدّر شده است].» اسباب طول عمر1. صلة رحمصله ارحام و رسیدگی به خویشان در اسلام آثار و برکات فراوانی دارد که از جملة آنها، طولانی شدن عمر و به تأخیر افتادن اجل است. در این باب، احادیث زیادی از ائمّه اطهار: نقل شده است که برای رعایت اختصار به دو مورد اشاره می کنیم: الف. رسول خدا (ص) می فرماید: «صَنایِعُ الْمَعْرُوفِ تَفِی ءُ مَصارِعَ السُّوءِ وَالصَّدَقَةُ الْخَفِیَّةُ تُدْفِی ءُ غَضَبَ اللَّهِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ زِیادَةٌ فِی الْعُمْرِ...؛[4] کارهای خوب از مرگهای بد جلوگیری می کند و صدقه پنهانی، خشم خدا را فرو می نشاند و صله رحم عمر را می افزاید.» ب. اسحاق بن عمار نقل می کند که امام صادق(ع) فرمود: «ما نَعْلَمُ شَیْئاً یَزِیدُ فِی الْعُمْرِ إلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ حَتّی اَنَّ الرَّجُلَ یَکُونُ اَجَلُهُ ثَلاثَ سِنِینَ فَیَکُونُ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَیَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمْرِهِ ثَلاثِینَ سَنَةً فَیَجْعَلُها ثَلاثاً وَثَلاثِینَ سَنَةً وَیَکُونُ اَجَلُهُ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ سَنَةً فَیَکُونُ قاطِعاً لِلرَّحِمِ فَیَنْفَقُهُ اللَّهُ ثَلاثِینَ سَنَةً وَیَجْعَلُ اَجَلَهُ اِلی ثَلاثَ سِنِینَ؛[5] جز صله رحم، چیزی را که سبب زیادی عمر شود نمی شناسیم؛ تا آنجا که اگر سه سال به مرگ کسی باقی مانده باشد و رحم خود را بسیار صله کند، خداوند سی سال بر عمر او بیفزاید و آن را سی و سه سال قرار دهد و اگر سی و سه سال باقی باشد و قطع رحم کند، خداوند، سی سال زندگی او را از بین می برد و اجل او را سه سال قرار می دهد.» زخویشان، هر کسی ببرید پیوند به تیشه ریشه و پیوند خود کند به مال خویش باید مرد عاقل نماید قوم و خویش خود خوشدل از آنان خوش نماید میهمانی کند از جان و از دل میزبانی که آنها هم زجان گردند یارش به هر پیش آمدی تیمار خوارش 2. حسن هم جواریرفتار نیکو با همسایه ها نیز از جمله اموری است که در طولانی شدن عمر انسان تأثیر دارد. امام صادق(ع) فرمود: «حُسْنُ الْجَوارِ زِیادَةٌ فِی الْاَعْمارِ وَعِمارَةُ الدِّیارْ؛[6] خوش همسایگی، عمرها را زیاد و سرزمینها را آباد می سازد.» 3. حسن خلقداشتن اخلاق نیکو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دینی و بالاخره هر کسی که انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملی است که ازدیاد عمر را سبب می گردد. همانطور که بداخلاقی با دیگران می تواند در کاهش عمر انسان تأثیر داشته باشد. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «الْبِرُّ وَحُسْنُ الْخُلْقِ یُعَمِّرانِ الدِیارَ وَیَزِیدانِ فِی الْاَعْمارِ؛[7] کار نیک و خوی نیک، سرزمینها را آباد و عمرها را زیاد می کند.» حکایتروزی مردی از دست اخلاق همسرش به امام صادق(ع) شکایت کرد و حضرت از او خواست تا همسرش را نزد او آورد. وقتی او آمد، امام از بداخلاقی اش جویا شد. وی شروع به ناسزاگویی به شوهرش کرد و در این حال، امام صادق 7 فرمود: «اگر به این منش و رفتار خود ادامه دهی، سه روز بیش تر زنده نخواهی ماند.» زن در جواب گفت: «هر چه بادا باد! نمی خواهم او را هیچ وقت ببینم.» در این حال، حضرت به مرد فرمود: «دست همسرت را بگیر و برو که بیش از سه روز با او زندگی نخواهی کرد!» پس از سه روز شوهر وی نزد امام صادق(ع) آمد و حضرت از حال همسرش پرسید و مرد گفت: «به خدا» قسم، هم اکنون دفنش کردم!»[8] 4. صدقهامام علی(ع) در روایتی، یکی از خواص پرداخت صدقه را، طول عمر معرفی می فرماید: «تَصَدَّقُوا وَداوُوا مَرْضاکُمْ بِالصَّدَقَةِ فِاِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ عَنِ الْاَعْراضِ وَالْاَمْراضِ وَهِیَ زِیادَةٌ فِی اَعْمارِکُمْ وَحَسَناتِکُمْ؛[9] صدقه بدهید و بیماران خود را با صدقه درمان کنید؛ زیرا صدقه از پیشامدهای ناگوار و بیماریها جلوگیری می کند و بر عمر و حسنات شما می افزاید.» داشتن اخلاق نیکو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دینی و بالاخره هر کسی که انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملی است که ازدیاد عمر را سبب می گردد از امام باقر(ع) روایت شده است که در بنی اسرائیل، مردی بود و او تنها یک فرزند پسر داشت. به همین دلیل بسیار به وی علاقمند بود. شبی در خواب دید که شخصی به او گفت: «پسرت در شب عروسی خواهد مرد!» وی وحشت زده از خواب بیدار شد و از آن پس، پنهان و آشکارا گریه می کرد و وقتی شب عروسی فرا رسید، پدر از شدت فکر و خیال و ناراحتی نخوابید؛ اما بر خلاف خوابی که دیده بود پسرش با کمال صحت و صلابت از خواب بیدار شد. به ناچار از پسرش پرسید: «می خواهم بدانم دیروز و دیشب چه عمل شایسته ای انجام دادی؟» گفت: «دیشب برای من، شام نگه داشته بودند و من نخوردم. فقیری آمد، آن غذا را به او دادم.» پدر گفت: «پسرجان! همان دستگیری از فقیر و نیازمند، تو را از خطر مرگ حتمی نجات داد.»[10] همچنین امام صادق(ع) نیّت خوب، دوری از بدیها، نیکوکاری با خانواده و خوشحال کردن والدین را باعث طول عمر معرفی می کند: «مَنْ حَسُنَت نِیَّتُهُ زِیدَ فِی عُمْرِهِ؛[11] هر که خوش نیت باشد، عمرش دراز شود»، «تَجَنَّبُوا الْبَوائِقَ یُمَدَّ لَکُمْ فِی الْاَعْمارِ[12]»؛ از بدیها دوری نمایید تا عمرتان زیاد شود.»، «مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِ بَیْتِهِ زِیدَ فِی عُمْرِهِ[13]؛ هر کس با خانواده اش نیکوکار باشد، عمرش دراز شود.» و «اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ یَزِیدَ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ فَسُرَّ اَبَوَیْکَ[14]؛ اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن.» علل کوتاهی عمر1. غضب خداونداگر چه خداوند عذابی را که برای امم گذشته اتّفاق می افتاد از امّت پیامبر گرامی اسلام 9 برداشته است؛ ولی دلیل بر این نیست که غضب الهی برای گناهانی که این امت مرتکب می شوند، به صورتهای دیگر رخ ننماید. نبی مکرم اسلام 9 یکی از مظاهر غضب خداوند را کوتاه شدن عمر مردم معرفی کرده است: «اِذا غَضَبَ اللَّهُ عَلی اُمَّةٍ وَلَمْ یَنْزِلِ الْعَذابَ عَلَیْهِمْ غَلَّتْ اَسْعَارُها وَقَصُرَتْ اَعْمارُها وَلَمْ تُرْبِحْ تُجَّارُها وَلَمْ تَرَکُوا ثِمارُها وَلَمْ تُعَزِّرْ اَنْهارُها وَحُبِسَ عَنْها اَمْطارُها وَسَلَّطَ عَلَیْها شِرارُها؛[15] هر گاه خداوند بر امتی خشم کند و عذاب بر آنان فرو نفرستد، نرخهایشان گران و عمرشان کوتاه گردد و بازرگانان سود نکنند و میوه ها مرغوب نشود و رودهایشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و اشرارشان بر آنان مسلط شوند.» 2. آزردن والدیناز گناهانی که به ویژه در کوتاه کردن عمر انسان تأثیر فراوان دارد، نافرمانی و آزردن پدر و مادر و به اصطلاح «عقوق والدین» است. رسول خدا (ص) می فرماید: «ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجِّلُ عُقُوبَتُها وَلا تُؤَخَّرُ اِلَی الْآخِرَةِ، عُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، وَالْبَغْیُ عَلَی النَّاسِ وَکُفْرُ الْاِحْسانِ؛[16] سه گناه است که در کیفر آن شتاب شود و به روز قیامت نیفتد: نافرمانی و آزردن پدر و مادر، ستم بر مردم و کفران احسان و نیکی.» 3. قطع رحمقطع ارتباط با خویشان به هر طریق ممکن، از جمله عوامل کاهنده عمر است. اگر با وجود امکان دید و بازدید یا احوال پرسی و یا دستگیری خویشان و اقوام، در رفع نیازمندیهای مادی و معنوی آنها، کوتاهی شود از مصادیق قطع رحم محسوب می شود و پیامدهایی دارد که از جمله آنها، پیش افتادن زمان مرگ است. امیر مؤمنان در خطبه ای فرمود: «اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَناء؛ پناه می برم به خدا از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند.» ابن کوا که در زمره دشمنان آن حضرت و از خوارج بود و همیشه مترصد بود تا ایرادی بر کردار و گفتار آن حضرت بگیرد، برخاست و گفت: «ای علی! مگر گناهی هم هست که در نابودی شتاب کند؟» فرمود: «نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ؛[17] آری! وای بر تو! قطع رحم.» 4. قسم دروغعده ای حتّی برای امور صادق و درست، قسم نمی خورند و از ادای قسم کراهت دارند؛ امّا در مقابل، عده ای نیز یافت می شوند که برای رسیدن به اندک منافعی، از قسم دروغ روی گردان نیستند. این افراد باید بدانند که خداوند تبارک و تعالی برای این گستاخی بنده اش، در دنیا نیز مجازاتهایی مقرر کرده است که کاهش عمر از آن جمله است. امام باقر(ع) می فرماید: «إنَّ الْیَمِینَ الْکَاذِبَةَ وَالْقَطِیعَةَ الرَّحِمِ لَیَذَرَانِ الدِّیارِ بِلاَقِعَ مِنْ أهْلِهَا؛[18] سوگند دروغ و قطع ارتباط خویشاوندی، شهرها را خالی از سکنه و ویران می کند.» 5. زناچه بسیار اتفاقات ناگهانی که مرگ را به دنبال دارند و سبب آن، عمل شنیع زنا بوده است. قال رسول اللّه9: «إذَا کَثُرَ الزِّنَا بَعْدِی کَثُرَ مَوْتُ الْفُجْأَةِ؛[19] چون پس از من زنا فراوان شود، مرگ ناگهانی زیاد شود.» امام صادق(ع) می فرماید: «إذَا فَشَا الزِّنَا ظَهَرَتِ الزَلاَزِلُ؛[20] هرگاه زنا شیوع پیدا کند، زمین لرزه ها پدیدار می شود.» همچنین رسول خدا (ص) می فرماید: «یَا عَلیٌّ فِی الزِّنَا سِتّ خِصَالِ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِی الدُّنْیَا وَثَلاَثٌ فِی الْآخِرَةِ فَاَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیَا فَیَذْهَبُ بِالْبَهَاء وَیُعَجِّلُ الْفَنَاء وَیَنْقَطِعُ الرِّزْقَ وَاَمَّا الَّتِی فِی الْآخِرَةِ فَسُوءُ الْحِسَابِ وَسَخَطُ الرَّحْمَنِ وَالْخُلُودُ فِی النَّار؛[21] ای علی! زنا شش پیامد دارد: سه پیامد در دنیا و سه پیامد در آخرت. پیامدهای دنیایش این است که آبرو را می بَرد، مگر را شتاب می بخشد و روزی را می بُرد و پیامدهای آخرتش عبارت است از: حسابرسی سخت و دقیق، خشم خدای و جاودانگی در آتش.» 6. ظلم و ستمظلم و ستم ظالم، فقط کمر مظلوم را نمی شکند؛ بلکه در نهایت، به شکستن و نقصان عمر خودش منجر می شود. قال علی(ع): «مَنْ ظَلَمَ قُصِّمَ عُمْرُه؛[22] هر که ستم کند، عمرش شکسته [و کم و کوتاه] می شود.» و نیز فرمود: «مَنْ ظَلَمَ قُصِّمَ عُمْرُهُ وَدَمَّرَ عَلَیْهِ ظُلْمُهُ؛[23] هر که ستم نماید، عمرش شکسته شود و ظلمش او را به هلاکت رساند.» پی نوشت ها:[1]. آل عمران/185. [2]. بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، 1404 ه. ق، ج 5، ص 140. [3]. همان، ج 1، ص 48، ح 87. [4]. تحف العقول، ابو محمّد حرانی، ترجمه صادق حسن زاده، انتشارات آل علی، دوم، 1382 ش، ص 92، ح 157. [5]. کافی، ج 3، ص 230، ح 17. [6]. همان، ح 14. [7]. همان، ص 160، ح 8. [8]. میزان الحکمه، ج 1، ص 474، ح 1666. [9]. همان، ج 7، ص 3038. [10]. روایتها و حکایتها، ص 137، به نقل از: وسائل الشیعه، ج 4، ص 262. [11]. میزان الحکمه، ج 8، ص 4044. [12]. همان. [13]. همان. [14]. همان. [15]. تحف العقول، ص 86، ح 128. [16]. میزان الحکمه، ج 4، ص 1903، ح 6649. [17]. اصول کافی، ج 4، ص 48. [18]. تحف العقول، همان، ص 522، ح 23. [19]. همان، ص 85، ح 127. [20]. میزان الحکمه، ج 5، ص 2212، ح 7654. [21]. همان. [22]. گفتار امیر المؤمنین (غرر الحکم)، سید حسین شیخ الاسلامی، قم، انتشارات انصاریان، چهارم، 1378 ش، ج 2، ح 18، ص 850. [23]. همان، ج 2، ص 850، ح 21.
|