انصاف، اختلاف را می زُداید و الفتْ پدید می آورد. [امام علی علیه السلام]
farzad almasi
نامه خدا به همه انسان ها
یکشنبه 93 خرداد 4 , ساعت 11:59 صبح  

AxGiG,عکس Ú¯Û?Ú¯ پاÛ?گاÙ? آپÙ?Ù?د عکس Ù?Û?Ú?Ù? Ù?بÙ?اگÙ?Ù?Û?ساÙ?امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که 
با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی؛ 
اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی، فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که 
بایستی و به من بگویی :\"سلام\"، اما تو خیلی مشغول بودی. 
یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم میخواهی چیزی به من بگویی، اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. 
تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان میکنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛ شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی!!! 
تو به خانه رفتی و به نظر 
می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری. 
بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی، 
میدانم تلویزیون را دوست داری در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی. در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی 
و فقط ازبرنامه هایش لذت می بری 
باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه میکردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی 
موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی. 
نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛ اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟ 
هنگامی که به خواب رفتی، صورتت که خسته ی تکرارِ یکنواختی های روزمره بود را عاشقانه لمس کردم. 
چقدر مشتاقم که به تو بگویم: چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی... 
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. 
من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی. 
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم... 
منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر، یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید. 
خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی. خب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود... 
به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی! 
آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟ 
اگر نه، عیبی ندارد، من پرمشغله بودنت رامی فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم 
من هرگز از توی دست نخواهم کشید... 
بسویم بیا بنده من 
تو را چشم انتظارم 
روز خوبی داشته باشی


نوشته شده توسط فرزاد الماسى | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

farzad almasi

فرزاد الماسى
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 10 بازدید
بازدید دیروز: 26 بازدید
بازدید کل: 166093 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
احادیث[9] . پزشکی[8] .
نوشته های پیشین

مذهبی
پزشکی و روانشناسی
فناوری
اردیبهشت 96
تیر 96
لوگوی وبلاگ من

farzad almasi
لینک دوستان من

سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
هشتمین ستاره
رایان چوب
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
پزشکی عمومی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
به خوبی فکر کن
مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
صفحات اختصاصی


اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

زیارت عاشورا برای برآورده شدن هر حاجتی
دعاهایی برای رفع فقر و تنگدستی
من گفتم و خدا جواب داد
6 راه بسیار ساده برای رفع کندی گوشی های اندرویدی
داستان با خدا باش پادشاهی کن
فواید معجزه گر ارده
[عناوین آرشیوشده]