امام صادق علیه السلام :
مؤمن مغلوب شهوت جنسی نگردد و شکم، او را رسوا نسازد..............بحار الانوار .جلد 67.ص310
مقدمهمرگ واژه ای آشنا برای همگان است؛ چرا که Gکُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتF؛[1] «هر کس مرگ را می چشد.» و جز خدای متعال همه زندگان خواهند مرد. مرگ یا اجل بر دو قسم است: 1. اجل مسمی یا اجل طبیعی که به آن اجل محتوم (حتمی) نیز گفته می شود. ویژگی آن، این است که نه ساعتی می شود آن را به تأخیر انداخت و نه ساعتی جلوتر می افتد؛ چنان که در آیه 34 سوره اعراف می خوانیم: Gوَلِکُلِ ّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَF؛ «برای هر قوم و جمعیتی، سرآمد و زمان (معینی) است و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می کنند و نه بر آن پیشی می گیرند.» 2. اجل معلق و مبهم یا مرگ زودرس که بدان اجل غیرمحتوم نیز می گویند. این نوع اجل، به دلایلی ممکن است مدتی مقدم یا مؤخر شود. باید توجه داشت که هر دو اجل از ناحیه خدا تعیین می شود؛ ولی یکی به طور مطلق و دیگری به صورت مشروط و معلّق. ممکن است برای بسیاری از موجودات، موانعی ایجاد شود که آنها را از رسیدن به حداکثر عمر طبیعی باز دارد؛ مثل چراغ نفت سوز که با توجه به مخزن نفت آن ممکن است تا بیست ساعت، استعداد روشنایی را داشته باشد؛ اما به علت وزش شدید باد یا ریزش باران و یا مراقبت نشدن از آن، عمرش کوتاه شود. انسان نیز ممکن است بر اثر سوء تغذیه یا ابتلا به انواع اعتیاد یا خودکشی و یا ارتکاب گناه، بسیار زودتر از مدت طبیعی خویش بمیرد. امام صادق(ع) می فرماید: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالْآجال؛[2] آنها که با گناهان می میرند بیش ترند از کسانی که با مرگهای طبیعی می میرند.» همچنین فرمود: «یَعِیشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَکْثَرَ مِمَّا یَعِیشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ یَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَکْثَرَ مِمَّا یَمُوتُونَ بِآجَالِهِمْ؛[3] مردم با احسان [و کارهای نیک] خود بیش تر از آن زندگی می کنند که با عمرشان [که مقدّر شده است]؛ و با گناهانشان بیش تر می میرند تا [تمام شدن] عمرشان [که مقدّر شده است].» اسباب طول عمر1. صلة رحمصله ارحام و رسیدگی به خویشان در اسلام آثار و برکات فراوانی دارد که از جملة آنها، طولانی شدن عمر و به تأخیر افتادن اجل است. در این باب، احادیث زیادی از ائمّه اطهار: نقل شده است که برای رعایت اختصار به دو مورد اشاره می کنیم: الف. رسول خدا (ص) می فرماید: «صَنایِعُ الْمَعْرُوفِ تَفِی ءُ مَصارِعَ السُّوءِ وَالصَّدَقَةُ الْخَفِیَّةُ تُدْفِی ءُ غَضَبَ اللَّهِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ زِیادَةٌ فِی الْعُمْرِ...؛[4] کارهای خوب از مرگهای بد جلوگیری می کند و صدقه پنهانی، خشم خدا را فرو می نشاند و صله رحم عمر را می افزاید.» ب. اسحاق بن عمار نقل می کند که امام صادق(ع) فرمود: «ما نَعْلَمُ شَیْئاً یَزِیدُ فِی الْعُمْرِ إلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ حَتّی اَنَّ الرَّجُلَ یَکُونُ اَجَلُهُ ثَلاثَ سِنِینَ فَیَکُونُ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَیَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمْرِهِ ثَلاثِینَ سَنَةً فَیَجْعَلُها ثَلاثاً وَثَلاثِینَ سَنَةً وَیَکُونُ اَجَلُهُ ثَلاثاً وَثَلاثِینَ سَنَةً فَیَکُونُ قاطِعاً لِلرَّحِمِ فَیَنْفَقُهُ اللَّهُ ثَلاثِینَ سَنَةً وَیَجْعَلُ اَجَلَهُ اِلی ثَلاثَ سِنِینَ؛[5] جز صله رحم، چیزی را که سبب زیادی عمر شود نمی شناسیم؛ تا آنجا که اگر سه سال به مرگ کسی باقی مانده باشد و رحم خود را بسیار صله کند، خداوند سی سال بر عمر او بیفزاید و آن را سی و سه سال قرار دهد و اگر سی و سه سال باقی باشد و قطع رحم کند، خداوند، سی سال زندگی او را از بین می برد و اجل او را سه سال قرار می دهد.» زخویشان، هر کسی ببرید پیوند به تیشه ریشه و پیوند خود کند به مال خویش باید مرد عاقل نماید قوم و خویش خود خوشدل از آنان خوش نماید میهمانی کند از جان و از دل میزبانی که آنها هم زجان گردند یارش به هر پیش آمدی تیمار خوارش 2. حسن هم جواریرفتار نیکو با همسایه ها نیز از جمله اموری است که در طولانی شدن عمر انسان تأثیر دارد. امام صادق(ع) فرمود: «حُسْنُ الْجَوارِ زِیادَةٌ فِی الْاَعْمارِ وَعِمارَةُ الدِّیارْ؛[6] خوش همسایگی، عمرها را زیاد و سرزمینها را آباد می سازد.» 3. حسن خلقداشتن اخلاق نیکو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دینی و بالاخره هر کسی که انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملی است که ازدیاد عمر را سبب می گردد. همانطور که بداخلاقی با دیگران می تواند در کاهش عمر انسان تأثیر داشته باشد. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «الْبِرُّ وَحُسْنُ الْخُلْقِ یُعَمِّرانِ الدِیارَ وَیَزِیدانِ فِی الْاَعْمارِ؛[7] کار نیک و خوی نیک، سرزمینها را آباد و عمرها را زیاد می کند.» حکایتروزی مردی از دست اخلاق همسرش به امام صادق(ع) شکایت کرد و حضرت از او خواست تا همسرش را نزد او آورد. وقتی او آمد، امام از بداخلاقی اش جویا شد. وی شروع به ناسزاگویی به شوهرش کرد و در این حال، امام صادق 7 فرمود: «اگر به این منش و رفتار خود ادامه دهی، سه روز بیش تر زنده نخواهی ماند.» زن در جواب گفت: «هر چه بادا باد! نمی خواهم او را هیچ وقت ببینم.» در این حال، حضرت به مرد فرمود: «دست همسرت را بگیر و برو که بیش از سه روز با او زندگی نخواهی کرد!» پس از سه روز شوهر وی نزد امام صادق(ع) آمد و حضرت از حال همسرش پرسید و مرد گفت: «به خدا» قسم، هم اکنون دفنش کردم!»[8] 4. صدقهامام علی(ع) در روایتی، یکی از خواص پرداخت صدقه را، طول عمر معرفی می فرماید: «تَصَدَّقُوا وَداوُوا مَرْضاکُمْ بِالصَّدَقَةِ فِاِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ عَنِ الْاَعْراضِ وَالْاَمْراضِ وَهِیَ زِیادَةٌ فِی اَعْمارِکُمْ وَحَسَناتِکُمْ؛[9] صدقه بدهید و بیماران خود را با صدقه درمان کنید؛ زیرا صدقه از پیشامدهای ناگوار و بیماریها جلوگیری می کند و بر عمر و حسنات شما می افزاید.» داشتن اخلاق نیکو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دینی و بالاخره هر کسی که انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملی است که ازدیاد عمر را سبب می گردد از امام باقر(ع) روایت شده است که در بنی اسرائیل، مردی بود و او تنها یک فرزند پسر داشت. به همین دلیل بسیار به وی علاقمند بود. شبی در خواب دید که شخصی به او گفت: «پسرت در شب عروسی خواهد مرد!» وی وحشت زده از خواب بیدار شد و از آن پس، پنهان و آشکارا گریه می کرد و وقتی شب عروسی فرا رسید، پدر از شدت فکر و خیال و ناراحتی نخوابید؛ اما بر خلاف خوابی که دیده بود پسرش با کمال صحت و صلابت از خواب بیدار شد. به ناچار از پسرش پرسید: «می خواهم بدانم دیروز و دیشب چه عمل شایسته ای انجام دادی؟» گفت: «دیشب برای من، شام نگه داشته بودند و من نخوردم. فقیری آمد، آن غذا را به او دادم.» پدر گفت: «پسرجان! همان دستگیری از فقیر و نیازمند، تو را از خطر مرگ حتمی نجات داد.»[10] همچنین امام صادق(ع) نیّت خوب، دوری از بدیها، نیکوکاری با خانواده و خوشحال کردن والدین را باعث طول عمر معرفی می کند: «مَنْ حَسُنَت نِیَّتُهُ زِیدَ فِی عُمْرِهِ؛[11] هر که خوش نیت باشد، عمرش دراز شود»، «تَجَنَّبُوا الْبَوائِقَ یُمَدَّ لَکُمْ فِی الْاَعْمارِ[12]»؛ از بدیها دوری نمایید تا عمرتان زیاد شود.»، «مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِ بَیْتِهِ زِیدَ فِی عُمْرِهِ[13]؛ هر کس با خانواده اش نیکوکار باشد، عمرش دراز شود.» و «اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ یَزِیدَ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ فَسُرَّ اَبَوَیْکَ[14]؛ اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن.» علل کوتاهی عمر1. غضب خداونداگر چه خداوند عذابی را که برای امم گذشته اتّفاق می افتاد از امّت پیامبر گرامی اسلام 9 برداشته است؛ ولی دلیل بر این نیست که غضب الهی برای گناهانی که این امت مرتکب می شوند، به صورتهای دیگر رخ ننماید. نبی مکرم اسلام 9 یکی از مظاهر غضب خداوند را کوتاه شدن عمر مردم معرفی کرده است: «اِذا غَضَبَ اللَّهُ عَلی اُمَّةٍ وَلَمْ یَنْزِلِ الْعَذابَ عَلَیْهِمْ غَلَّتْ اَسْعَارُها وَقَصُرَتْ اَعْمارُها وَلَمْ تُرْبِحْ تُجَّارُها وَلَمْ تَرَکُوا ثِمارُها وَلَمْ تُعَزِّرْ اَنْهارُها وَحُبِسَ عَنْها اَمْطارُها وَسَلَّطَ عَلَیْها شِرارُها؛[15] هر گاه خداوند بر امتی خشم کند و عذاب بر آنان فرو نفرستد، نرخهایشان گران و عمرشان کوتاه گردد و بازرگانان سود نکنند و میوه ها مرغوب نشود و رودهایشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و اشرارشان بر آنان مسلط شوند.» 2. آزردن والدیناز گناهانی که به ویژه در کوتاه کردن عمر انسان تأثیر فراوان دارد، نافرمانی و آزردن پدر و مادر و به اصطلاح «عقوق والدین» است. رسول خدا (ص) می فرماید: «ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجِّلُ عُقُوبَتُها وَلا تُؤَخَّرُ اِلَی الْآخِرَةِ، عُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، وَالْبَغْیُ عَلَی النَّاسِ وَکُفْرُ الْاِحْسانِ؛[16] سه گناه است که در کیفر آن شتاب شود و به روز قیامت نیفتد: نافرمانی و آزردن پدر و مادر، ستم بر مردم و کفران احسان و نیکی.» 3. قطع رحمقطع ارتباط با خویشان به هر طریق ممکن، از جمله عوامل کاهنده عمر است. اگر با وجود امکان دید و بازدید یا احوال پرسی و یا دستگیری خویشان و اقوام، در رفع نیازمندیهای مادی و معنوی آنها، کوتاهی شود از مصادیق قطع رحم محسوب می شود و پیامدهایی دارد که از جمله آنها، پیش افتادن زمان مرگ است. امیر مؤمنان در خطبه ای فرمود: «اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَناء؛ پناه می برم به خدا از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند.» ابن کوا که در زمره دشمنان آن حضرت و از خوارج بود و همیشه مترصد بود تا ایرادی بر کردار و گفتار آن حضرت بگیرد، برخاست و گفت: «ای علی! مگر گناهی هم هست که در نابودی شتاب کند؟» فرمود: «نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ؛[17] آری! وای بر تو! قطع رحم.» 4. قسم دروغعده ای حتّی برای امور صادق و درست، قسم نمی خورند و از ادای قسم کراهت دارند؛ امّا در مقابل، عده ای نیز یافت می شوند که برای رسیدن به اندک منافعی، از قسم دروغ روی گردان نیستند. این افراد باید بدانند که خداوند تبارک و تعالی برای این گستاخی بنده اش، در دنیا نیز مجازاتهایی مقرر کرده است که کاهش عمر از آن جمله است. امام باقر(ع) می فرماید: «إنَّ الْیَمِینَ الْکَاذِبَةَ وَالْقَطِیعَةَ الرَّحِمِ لَیَذَرَانِ الدِّیارِ بِلاَقِعَ مِنْ أهْلِهَا؛[18] سوگند دروغ و قطع ارتباط خویشاوندی، شهرها را خالی از سکنه و ویران می کند.» 5. زناچه بسیار اتفاقات ناگهانی که مرگ را به دنبال دارند و سبب آن، عمل شنیع زنا بوده است. قال رسول اللّه9: «إذَا کَثُرَ الزِّنَا بَعْدِی کَثُرَ مَوْتُ الْفُجْأَةِ؛[19] چون پس از من زنا فراوان شود، مرگ ناگهانی زیاد شود.» امام صادق(ع) می فرماید: «إذَا فَشَا الزِّنَا ظَهَرَتِ الزَلاَزِلُ؛[20] هرگاه زنا شیوع پیدا کند، زمین لرزه ها پدیدار می شود.» همچنین رسول خدا (ص) می فرماید: «یَا عَلیٌّ فِی الزِّنَا سِتّ خِصَالِ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِی الدُّنْیَا وَثَلاَثٌ فِی الْآخِرَةِ فَاَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیَا فَیَذْهَبُ بِالْبَهَاء وَیُعَجِّلُ الْفَنَاء وَیَنْقَطِعُ الرِّزْقَ وَاَمَّا الَّتِی فِی الْآخِرَةِ فَسُوءُ الْحِسَابِ وَسَخَطُ الرَّحْمَنِ وَالْخُلُودُ فِی النَّار؛[21] ای علی! زنا شش پیامد دارد: سه پیامد در دنیا و سه پیامد در آخرت. پیامدهای دنیایش این است که آبرو را می بَرد، مگر را شتاب می بخشد و روزی را می بُرد و پیامدهای آخرتش عبارت است از: حسابرسی سخت و دقیق، خشم خدای و جاودانگی در آتش.» 6. ظلم و ستمظلم و ستم ظالم، فقط کمر مظلوم را نمی شکند؛ بلکه در نهایت، به شکستن و نقصان عمر خودش منجر می شود. قال علی(ع): «مَنْ ظَلَمَ قُصِّمَ عُمْرُه؛[22] هر که ستم کند، عمرش شکسته [و کم و کوتاه] می شود.» و نیز فرمود: «مَنْ ظَلَمَ قُصِّمَ عُمْرُهُ وَدَمَّرَ عَلَیْهِ ظُلْمُهُ؛[23] هر که ستم نماید، عمرش شکسته شود و ظلمش او را به هلاکت رساند.» پی نوشت ها:[1]. آل عمران/185. [2]. بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، 1404 ه. ق، ج 5، ص 140. [3]. همان، ج 1، ص 48، ح 87. [4]. تحف العقول، ابو محمّد حرانی، ترجمه صادق حسن زاده، انتشارات آل علی، دوم، 1382 ش، ص 92، ح 157. [5]. کافی، ج 3، ص 230، ح 17. [6]. همان، ح 14. [7]. همان، ص 160، ح 8. [8]. میزان الحکمه، ج 1، ص 474، ح 1666. [9]. همان، ج 7، ص 3038. [10]. روایتها و حکایتها، ص 137، به نقل از: وسائل الشیعه، ج 4، ص 262. [11]. میزان الحکمه، ج 8، ص 4044. [12]. همان. [13]. همان. [14]. همان. [15]. تحف العقول، ص 86، ح 128. [16]. میزان الحکمه، ج 4، ص 1903، ح 6649. [17]. اصول کافی، ج 4، ص 48. [18]. تحف العقول، همان، ص 522، ح 23. [19]. همان، ص 85، ح 127. [20]. میزان الحکمه، ج 5، ص 2212، ح 7654. [21]. همان. [22]. گفتار امیر المؤمنین (غرر الحکم)، سید حسین شیخ الاسلامی، قم، انتشارات انصاریان، چهارم، 1378 ش، ج 2، ح 18، ص 850. [23]. همان، ج 2، ص 850، ح 21.
|
امام باقر علیه السلام:
صدقه پنهانی خشم پروردگار را فرو می نشاند و نیکی به پدر و مادر و صله رحم عمر را زیاد می کنند ............بحار الانوار . جلد74 .ص 82
معنای غیبت
حرمت غیبت اجماعی است
غیبت حق الناسی است که ...
راه درمان غیبت
کلامی از شهید ثانی
نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترک این گناه و گناه شنیدن غیبت است.
این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اکله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:
نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی که از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند."
مرض اکله، دردی است که وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می کند. منظور حدیث این است که همان طور که وقتی مرض اکله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت کردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد.
معنای غیبت
فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. شیخ شهید در کتاب کشف الریبه ملاک غیبت را اینگونه معنا کرده است که:
" هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است."
همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید.
ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."روشن است که منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلکه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اکراه نیز چیزی است که عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.
اشکال مختلف غیبت
نکته قابل توجه اینکه غیبت کردن تنها با لفظ شکل نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد غیبت کردن با حرکات اعضا هم مصداق می یابد، چنان که عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی."
از روایات درک می شود که افشای آنچه از عیب های مومن پوشیده شده است حرام می باشد؛ چه شخص راضی باشد و چه راضی نباشد، چه قصد برملا کردن نقص در میان باشد و چه نباشد، اما از ملاحظه مجموع روایات برمی آید که قصد، برملا کردن نقص است که این افشاگری را حرام می کند مگر این که اصل مورد از مواردی باشد که اظهار آن حرمت شرعی داشته باشد مثل معصیت که خود معصیت کننده هم نمی تواند اظهار کند.
حتی اگر مومن نسبت به برملا کردن مسائل پنهان خود راضی باشد و قصد برملا کردن نقص و عیب هم در میان نباشد، غیبت به حساب می آید.
حرمت غیبت اجماعی است
حرمت غیبت اجماعی و بلکه از ضروریات فقه است. مهم ، توجه به پیامدهای آن است که امید است با اندیشیدن در این پیامدها به آن مبتلا نشویم و اگر مبتلا هستیم، به زودی برگردیم که اگر با این صفت از دنیا برویم، رسوایی در قیامت را به دنبال دارد و صورت ملکوتی آن همان است که در سوره مبارکه حجرات آیه 12 آمده است:" ... آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر خود را بخورد، در حالی که مردار است...؟!"
از آن جا که غیبت کننده در دنیا آبروی مردم را دریده است- مانند حیوانی که بدن مردم را پاره می کند- در قیامت صورت ملکوتی این عمل- خوردن مردار- به او برمی گردد.
در روایت آمده است که رسول خدا(ص) مردی را به خاطر ارتکاب زنا سنگسار نمود. یکی از حاضران به رفیقش گفت:" این مرد در جایگاه خود مثل سگ کشته شد." سپس رسول خدا(ص) با آن دو نفر از مرداری عبور کردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: " با دندان های خود از این مردار بکنید." آنها گفتند: یا رسول الله؛ آیا از گوشت مردار بخوریم؟
پیامبر(ص) فرمود: آنچه از برادر خود به شما رسید تعفن آن بیش از این است.
عذاب برای غیبت کننده
در برخی روایات هم آمده است که در روز قیامت غیبت کننده گوشت خود را می خورد.
مرحوم شیخ صدوق به سند خود از امام علی(ع) نقل می کند که در ضمن موعظه های خود به نوف البکالی فرمود:"...
از غیبت دوری کن، زیرا غیبت نان و خورش سگهای آتش است. ای نوف! دروغگوست کسی که فکر می کند حلال زاده است در حالی که گوشت های مردم را با غیبت کردن می خورد." در روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) آمده است که :" کسی که فرد مسلمانی را غیبت کند، روزه اش باطل گردد و وضویش شکسته شود و در قیامت در حالی محشور می شود که از دهانش بویی بدتر از مردار به مشام می رسد، به طوری که اهل قیامت از بوی او در عذاب خواهند بود."همچنین انس بن مالک به نقل از رسول خدا(ص) می گوید:" در شب معراج بر قومی گذر کردم که روی خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟
گفت: اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند و آبروی مردم را می بردند."
کسی که تلاش می کند عیب های پوشیده مردم را برملا کند، خداوند او را رسوا خواهد کرد. چنان که امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود:"
ای کسانی که به زبان اسلام آورده اید و ایمان به قلب شما وارد نشده است! مسلمانان را سرزنش نکنید! و عیب های پوشیده آنها را جستجو نکنید! زیرا کسی که پوشیده های آنها را جستجو کند، خداوند پوشیده هایش را جستجو کند، افتضاح نماید، اگر چه در خانه اش باشد."فردی که عیب های پوشیده مردم را افشا می کند؛ چون مردم ناموس الهی اند، هتک حرمت الهی کرده است. پس در این عالم و آن سرا رسوا خواهد شد.
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده که رسول خدا(ص) در معراج از خداوند پرسید:
" ای پروردگار! حال مومن نزد تو چگونه است؟ فرمود، ای محمد! کسی که دوستی از من را اهانت کند، پس همانا به محاربه با من اقدام کرده است..."
در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که غیبت کردن سبب خروج از ولایت الهی و ورود در ولایت شیطان می شود.
غیبت حق الناسی است که ...
غیبت از جمله گناهانی است که علاوه بر جنبه حق اللهی، جنبه حق الناسی هم دارد.
رسول خدا(ص) در ضمن سفارشات خود به ابوذر فرمود:" از غیبت کردن بترس که آن از زنا شدیدتر است؛ پرسیدم: ای رسول خدا! به چه علت؟ حضرت فرمود: چون زنا کننده اگر توبه کند، خداوند او را می آمرزد، اما غیبت آمرزیده نشود مگر این که صاحبش( غیبت شونده) را راضی کند."
پس چه بسیار افرادی که گرفتار حق الناس شوند و در قیامت شخصی از او راضی نگردد!
روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) گویای تاثیرغیبت در از بین بردن نیکی های بنده است. آن حضرت فرمود:" آتش در سوزاندن و از بین بردن چیز خشک از غیبت در نابودن کردن نیکی های بنده سریع تر نیست؛ چنان که در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که در روز قیامت شخصی در نامه عمل خود نیکی های خود را نمی بیند. چون از این امر سوال می کند به او گفته می شود چون غیبت کردی، عمل تو از بین رفت.
آسیب های اجتماعی غیبت
گناه غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی او در دنیا و آخرت می گردد، بلکه مفاسد اجتماعی و بشری را هم به دنبال دارد.
از مقاصد بزرگ انبیاء علیهم السلام تشکیل مدینه فاضله و جامعه ای نیکوست، و این مهم زمانی به وجود می آید که مردم با یکدیگر الفت و محبت داشته باشند، به طوری که افراد همگی به منزله یک شخص باشند و در این صورت چنین طایفه و ملتی بر طوایف و ملتهای دیگر پیروز خواهند شد، همان طور که مسلمین صدراسلام بر اثر همین اتفاق و وحدت بر حکومتهای بزرگ آن پیروز شدند. بر اساس آنچه گفته شد و روایاتی که در این زمینه وجود دارد، مسلمین مامور و موظفند که با یکدیگر دوستی و مودت ورزند؛ و طبعاً آنچه این دوستی را می افزاید مطلوب و پسندیده است و هر چه از این دوستی و مودت کم کنند، ناپسند است و واضح است که غیبت کردن موجب کینه و دشمنی و بغض می شود و از این رهگذر وحدت اجتماع از بین می رود، و این از آسیب های اجتماعی غیبت است و لازم است برای پرهیز از این ضرر بزرگ از این عمل زشت دور شوند.
راه درمان غیبت
برای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود.
درمان علمی: درمان علمی این گناه آن است که شخص در پیامدهای این گناه بیندیشد و این پیامدها را با آنچه از این گناه عایدش می شود، مقایسه کند، از این مقایسه وی تشویق می شود که این عمل را ترک کند؛ زیرا او با این گناه از چشم مردم می افتد، رسوای دو عالم می گردد، بغض و کینه و دشمنی ایجاد می کند.هرگاه این پیامدها را با چند لحظه یاوه سرایی و بذله گویی مقایسه کند، پی خواهد برد که با غیبت کردن چه خطای بزرگی مرتکب شده است.
ای عزیز! با بندگان خدا که مورد دوستی خداوند هستند، محبت قلبی داشته باش! مبادا با محبوب حق، دشمنی ورزی که خداوند در این صورت ترا از رحمت خود دور می سازد. قدری در آثار دنیایی و اخروی غیبت اندیشه کن و در صورت های وحشتناک این گناه در قبر و قیامت تأمل نما و به اخبار و احادیثی که در این زمینه وارد شده است دقت کن و میان چند دقیقه بذله گویی و نتایج این گناه مقایسه ای به عمل آور. در این صورت از این گناه پرهیز خواهی کرد.
وانگهی اگر کسی غیبت دیگری می کند به این انگیزه که با او دشمن است، چگونه حاضر می شود نیکی هایش را به دشمنش منتقل کند و گناهان دشمن را به نامه عمل خود وارد کند؟ چنان که در روایات به این پیامد غیبت اشاره شده است.
درمان عملی:آنست که به هر زحمتی هم که شده، عنان نفس زبان را به دست بگیری تا به مرور زمان به راحتی از غیبت کردن پرهیز نمایی. و سعی کنیم که خوبیهای مردم را ببینیم و به دنبال معایب آنها نباشیم.
آورده اند که حضرت عیسی(ع) با عده ای از حواریون از جایی عبور می کردند که به مردار سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی(ع) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد.
آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی کمال آن را گوشزد کرد.
چقدر خوب است بیش از آنچه به عیب های دیگران توجه کنیم به دنبال کشف عیبهای خود باشیم. چنان که رسول خدا(ص) فرمود:
" خوشا به حال کسی که مشغول بودن او به عیبش، او را از عیب جویی دیگران باز دارد."
گوش دادن به غیبت نیز حرام است
همانطور که غیبت کردن حرام است، گوش دادن به غیبت هم گناه به حساب آمده و حرام می باشد.
از برخی روایات استفاده می شود که گوش کننده غیبت همانند غیبت کننده است؛ چنان که امام علی(ع) فرمود:" گوش کننده به غیبت، نیزغیبت کننده است."از برخی روایات استفاد می شود که رد کردن غیبت واجب است و در روایتی از رسول اکرم(ص) رد کردن غیبت را باعث دفع شر و بدی از غیبت کننده عنوان نموده اند. امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا فرمود:" آگاه باش کسی که بر برادر خود منت بگذارد و غیبتی را که در مجلسی درباره او شنیده است رد کند، خداوند متعال هزار باب از بدی در دنیا و آخرت از او رد می کند و اگر با وجود توانمندی از این کار خودداری ورزد، برای او مثل گناه کسی است که هفتاد بار او را غیبت کرده باشد، خواهد بود."
روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) آمده است. آن بزرگوار فرمود:
" ای علی! کسی که نزد او برادر مسلمانش غیبت شود و بر یاری کردن برادرش- دفع غیبت او- توانا باشد و او را یاری نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت رسوا می کند."
نکته ظریفی را مرحوم شیخ انصاری در تفسیر این روایات آورده و آن این است که مقصود از یاری رساندن غیبت شونده غیر از نهی از غیبت است؛ بلکه منظور آن است که هرگاه غیبت کننده عیبی دنیایی را مطرح کرد، شخص در جواب بگوید اینها که عیب نیست؛ بلکه گناه کردن عیب است؛ و اگر عیبی اخروی مطرح کند، برای یاری کردن برادر دینی اش بگوید: بالاخره افراد گاهی مرتکب خطا می شوند بهتر است برای او طلب آمرزش شود نه عیب جویی و غیبت.
نکته دیگر این که گاه شنونده غیبت با برخی حرکات مشوق غیبت کننده می شود، مثلاً وقتی غیبتی می شود مکرر" استغفار" کند یا کلامی مثل " عجب" و... بگوید.
این حرکات غیبت کننده را به ادامه کار تشویق می کند و طبعا حرمت آن محرز و مسلم است.
کلامی از شهید ثانی
شهید ثانی کلامی در این زمینه دارد و آن این که از بدترین انواع غیبت، غیبتی است که اهل علم با برخی جمله ها مرتکب می شوند؛ مثلاً وقتی سخن از کسی به میان می آید، او می گوید: الحمدلله که ما اهل ریا و خودنمایی نیستیم این شخص در حقیقت مرتکب غیبت شده، زیرا به طرف فهمانده است که شخص مورد نظر اهل ریا و خودنمایی است. یا گاهی کسی صفت بدی را به خود نسبت می دهد تا دیگری را به این صفت مطرح کند؛ مثلاً می گوید فلانی آدم خوبی است؛ ولی به دلیل کم تحملی که همه ما به آن مبتلا هستیم، در عبادات سست است.
یا بگوید: برای فلان دوست ما فلان حادثه اتفاق افتاد، خداوند او و ما را بیامرزد.
او با این کار در حقیقت سرپوشی بر باطن پلید خود قرار داده است. اینها نیز از مصادیق غیبت هستند.
آنچه گفته شد برخی از پیامدهای غیبت و نیز راههای مقابله با آن و مصادیق این گناه بود. به خداوند متعال پناه می بریم از نفس اماره و بدی هایی که رها کردن عنان زبان ما را به آنها دچار می سازد.